جدول جو
جدول جو

معنی قریه سفر - جستجوی لغت در جدول جو

قریه سفر
(قَرْ یَ / یِ یِ سِ)
شهر اکلاهما، پایتخت ایالت اکلاهما و دارای 243000 تن سکنه. (فرهنگ فارسی معین) ، گلی که به سر می ریزند. (ناظم الاطباء) ، به اکلیل رنگ شده، نام قرحه ای در چشم. (یادداشت مؤلف) ، درزیست در میان استخوانهای سر بر پیش سر بر آن موضعکه کنارۀ کلاه بر وی نشیند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
- عظم اکلیلی، عظم جبهه، استخوانیست فرد قریب به هلالی متساوی القسمه واقع درفوق صورت و قدام جمجمه و آنرا سه سطح و سه کنار است: 1- سطح قدامی. 2- سطح خلفی یا مخی. 3- سطح تحتانی. (از تشریح میرزاعلی صص 46- 48). و رجوع به همان صفحات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَرْ یَ / یِ یِ ؟)
همان قریۀ سفر و دبیر است، مقابل صحیفۀ یوشع (15:15 و 49 و داود 1:11). (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ سُ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آقاج شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 50هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه 43 تن. آب آن از چشمه و رود خانه قنیرجه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا